نویسنده: محمد نثاری
مدیر بازرگانی شرکت تولیدی و بازگانی خلق آفاق
دکتری مدیریت تکنولوژی
امور مالی جنبهای اساسی از هر سرمایهگذاری تجاری موفق است. مانند خون در بدن انسان، پول نقد نیز نیروی حیاتی برای ادامه فعالیت و پایداری بلندمدت یک کسب و کار را فراهم میکند. با گسترش زنجیرههای تأمین در صنایع مختلف، اهمیت و پیچیدگی مدیریت وجه نقد در شرکتها رو به افزایش گذاشته است.
از طرفی به طور سنتی، بانکها همواره نقش منبع اصلی تأمین مالی برای کسب و کارهای دارای محدودیت سرمایه را بازی کرده اند. با این حال، بسیاری از این کسب و کارها دارای رتبه اعتباری پایینتر از حد مورد نیاز و یا فاقد هرگونه سابقه اعتباری می باشند و این امر ارائه وام را برای بانکها چالش برانگیز میکند. طبق گزارش اداره ملی اتحادیه اعتباری ایالات متحده[1]، از سه ماهه دوم سال 2019، 82.1% از شرکتهای آمریکایی به زیر حد اعتباری سرمایهگذاری سقوط کردهاند. شکل ذیل روند افزایشی کسب و کارهایی را که رتبه پایینتری از حد سرمایهگذاری دارند، از سال 2011 تا 2019 نشان میدهد.
درصد شرکتهایی که رتبه سرمایهگذاری پایینتری دارند.
(منبع: اداره اتحادیه اعتباری ملی. این رتبهبندی بر اساس پایینترین رتبه منتشر شده توسط S&P، Moody’s یا Fitch است)
قبل از ظهور مفهوم تأمین مالی زنجیره تأمین، مؤسسات مالی اغلب کسب و کاره را به عنوان متقاضیان مستقل و انفرادی وام ارزیابی میکردند. در این فرآیند، شرکتها در درجه اول بر اساس وضعیت مالی و درخواست مبلغ وام ارزیابی میشدند و توجه کمی به شرکای زنجیره تأمین آنها میشد. در نتیجه، مؤسسات وامدهنده به اطلاعاتی مانند وثیقه، طرحهای تجاری، صورتهای مالی، دادههای بیمه، سابقه وام و رتبهبندی اعتباری نیاز داشتند و اغلب روابط زنجیره تأمین شرکت را نادیده میگرفتند یا کمتر از ارزش واقعی آن ارزیابی میکردند.
با وجود اینکه بیش از 80 درصد از شرکتها برای تأمین سرمایه لازم از بانکها تلاش میکردند، ادغام فعالیتهای مالی و رویدادهای زنجیره تأمین پس از بحران مالی جهانی 2007-2009 و رکود اقتصادی پس از آن به طور فزایندهای اهمیت یافت. این بحران منجر به کمبود شدید نقدینگی شد و بر اهمیت جریان نقدی و سرمایه در گردش برای شرکتهای زنجیره تأمین تأکید کرد. با این حال، مقررات بعدی بانکها تحت بازل II و بازل III [2]، با هدف کاهش خطرات تأمین مالی و افزایش ثبات بانک، چالشهای نقدینگی پیش روی شرکتها را بیشتر تشدید کرد.
پریشانی مالی که کسب و کارهای کوچک تجربه کردند، در طول تحولات عظیم اقتصادی ناشی از شیوع بیماری همهگیر کرونا (کووید-۱۹) در سال ۲۰۲۰، تشدید شد. این بیماری همهگیر منجر به وحشت و بینظمی جهانی شد. در ۲۳ ژانویه ۲۰۲۰، دولت چین قرنطینه ۷۶ روزه در شهر ووهان اعمال کرد که عملاً «کارخانه جهانی» را به حالت تعلیق درآورد. در نتیجه، تعداد کشتیهای کانتینری انباشته شده در بنادر جنوب کالیفرنیا در ژانویه ۲۰۲۰ به ۱۰۹ فروند رسید، در حالی که این تعداد در سپتامبر ۲۰۲۱ کمتر از ۱۰ فروند بود. در ۲ فوریه ۲۰۲۰، دولت ایالات متحده مرزهای خود را به روی بازدیدکنندگان از چین و بعداً سایر نقاط جهان بست، زیرا شیوع کووید-۱۹ به سرعت در سراسر اروپا و سایر کشورها گسترش یافت. در نهایت، این بیماری همهگیر برای همه ملتها ویرانگر بود و زنجیرههای تأمین جهانی را به شدت مختل کرد.
در طول کووید-۱۹، آگاهی عمومی از اهمیت مدیریت زنجیره تأمین و تأمین مالی زنجیره تأمین به سطوح بیسابقهای رسید. ضرورت جستجوی منابع تأمین مالی جایگزین، علاوه بر بانکها، برای شرکتها هرگز تا این حد ضروری نبوده است. در نتیجه، تأمین مالی زنجیره تأمین به عنوان یک منبع تأمین مالی جایگزین قوی ظهور کرده است.
تعریف تأمین مالی زنجیره تأمین
تأمین مالی زنجیره تأمین مفهومی با تعاریف مختلف است و معنای آن همچنان در حال تکامل می باشد. یک تعریف گسترده از تأمین مالی زنجیره تأمین شامل “هرگونه فعالیت مالی مرتبط با شرکتهای زنجیره تأمین، شامل تأمین مالی و فعالیتهای جریان نقدی روزانه بدون الزام خاص برای رویدادهای زنجیره تأمین است”. با این حال، این تعریف گسترده ممکن است مرزهای بین ویژگیهای منحصر به فرد تأمین مالی زنجیره تأمین و تأمین مالی سنتی بانکی (وام) و سایر رویدادهای مالی روزانه را محو کند.
تعریف دیگر، تأمین مالی زنجیره تأمین را به عنوان “جریان مالی که در جهت مخالف جریان محصول در زنجیره تأمین حرکت میکند”، در نظر میگیرد. این تعریف نه تنها گسترده، بلکه تا حدودی منفعل نیز هست، زیرا صرفاً جریان مالی را بدون جستجوی فعال تأمین مالی برای تسهیل معاملات زنجیره تأمین مستند میکند.
در مقابل، برخی از محققان و شرکتهای مالی، تأمین مالی زنجیره تأمین را صرفاً با حسابهای باز (اعتبار تجاری به خریداران)، که مسلماً محبوبترین ابزار تأمین مالی تجاری است، برابر میدانند. بسیاری از متخصصان همچنین به فاکتورینگ معکوس، تأمین مالی حسابهای پرداختنی خریدار محور به تأمینکنندگان، به عنوان تأمین مالی زنجیره تأمین اشاره میکنند. هر دو تعریف، کل مفهوم تأمین مالی زنجیره تأمین را تنها به یکی از سازوکارهای محبوب تأمین مالی زنجیره تأمین محدود میکنند و به طور بالقوه رشد و انعطافپذیری آینده آن را محدود میکنند. مدیریت زنجیره تأمین مالی[3] مفهومی نزدیک به این مفهوم است که بر شیوههای مدیریت شرکتی که معاملات کالاها و خدمات را تسهیل میکنند، مانند قرارداد بستن، سفارش دادن، صدور فاکتور، وصول وجوه نقد، مدیریت پرداخت، مدیریت جریان نقدی، بیمه، ضمانتنامهها و مدیریت سرمایه در گردش، تمرکز دارد. در حالی که مدیریت زنجیره تامین مالی از ابزارها، تکنیکها و عملکردهای مالی نیز استفاده میکند، تمرکز آن بیشتر بر مدیریت زنجیره تأمین است. در مقابل، تأمین مالی زنجیره تأمین در درجه اول بر ابزارهای مالی متمرکز است که معاملات زنجیره تأمین را تسهیل میکنند.
طبق تعریف انجمن جهانی تأمین مالی زنجیره تأمین، زنجیره تأمین مالی[4] (FSC) «زنجیرهای از فرآیندها، رویدادها و فعالیتهای مالی است که پشتیبانی مالی» را برای شرکتکنندگان در جریان محصول زنجیره تأمین فراهم میکند. در حالی که برخی افراد معتقدند که تأمین مالی زنجیره تأمین زیرمجموعهای از مدیریت زنجیره تأمین مالی است یا حتی این دو اصطلاح را یکسان میدانند، انجمن جهانی تامین مالی زنجیره تامین، این مفهوم را به عنوان «خوشهای خدماتی که از زنجیره تامین مالی پشتیبانی میکند» در نظر میگیرد. این دیدگاه بر نقش تأمین مالی زنجیره تأمین در تسهیل و پشتیبانی از جنبههای مالی زنجیره تأمین تأکید دارد، نه اینکه کل فرآیند مدیریت مالی را در بر بگیرد.
انجمن جهانی تأمین مالی زنجیره تأمین، تأمین مالی زنجیره تأمین را به عنوان «استفاده از شیوهها و تکنیکهای تأمین مالی و کاهش ریسک برای بهینهسازی مدیریت سرمایه در گردش و نقدینگی سرمایهگذاری شده در فرآیندها و تراکنشهای زنجیره تأمین» تعریف میکند. به همین ترتیب، انجمن بانکداری اروپا[5] تأمین مالی زنجیره تأمین را به عنوان «استفاده از ابزارها، رویهها و فناوریهای مالی برای بهینهسازی مدیریت سرمایه در گردش و نقدینگی موجود در فرآیندهای زنجیره تأمین برای همکاری شرکای تجاری» تعریف میکند. تأمین مالی زنجیره تأمین در درجه اول توسط رویدادهای خاص هدایت میشود. هر اقدام مالی، چه تأمین مالی، کاهش ریسک یا پرداخت، در تأمین مالی زنجیره تأمین توسط یک رویداد متناظر در زنجیره تأمین فیزیکی آغاز میشود. پیشرفت فناوریهای پیشرفتهای که رویدادها را در زنجیره تأمین فیزیکی نظارت و مدیریت میکنند، امکاناتی را برای خودکارسازی شروع فعالیتهای تأمین مالی زنجیره تأمین ارائه میدهد.
تعاریف انجمن جهانی تامین مالی زنجیره تامین و انجمن بانکداری اروپا هر دو سه جنبه کلیدی را به اشتراک میگذارند:
هدف (چرا و چه کسی): بهینهسازی سرمایه در گردش و نقدینگی برای شرکتهای زنجیره تأمین. تأکید بر دستیابی به پایداری و جلوگیری از ورشکستگی است، نه تمرکز صرف بر حداکثرسازی سود. در عمل، شرکتها با هدف به حداکثر رساندن سود و در عین حال ایجاد تعادل بین آن با مدیریت سرمایه در گردش و نقدینگی، به دنبال حداکثر کردن آن هستند.
تکنیکها (چگونه): استفاده از ابزارهای تأمین مالی و کاهش ریسک در تأمین مالی زنجیره تأمین. این امر به شرکتها و مؤسسات مالی اجازه میدهد تا به طور مشترک بار مالی شرکتهای دارای محدودیت سرمایه را برطرف کرده و در عین حال ریسکها را کاهش دهند.
محیط (کجا و چه چیزی): اتصال خدمات مالی و عملیات زنجیره تأمین در جایی که رویدادهای زنجیره تأمین رخ میدهد. در این زمینه، شرکتهای دارای محدودیت سرمایه میتوانند از سایر شرکای زنجیره تأمین و مؤسسات مالی برای تکمیل معاملات و بهبود کارایی کلی زنجیره تأمین پشتیبانی دریافت کنند.
از لحاظ نظری، تأمین مالی زنجیره تأمین باید با اهداف شرکتها برای به حداکثر رساندن سود همسو باشد. از این رو، تأمین مالی زنجیره تأمین را میتوان به عنوان تأمین نیازهای شرکتها از طریق ترکیبی از ابزارهای مالی و تخصص عملیاتی در نظر گرفت. این امر معمولاً رویدادمحور است و تراکنشهای زنجیره تأمین به عنوان نیروی محرکه فعالیتهای تأمین مالی عمل میکنند. این امر به چندین روش منعکس میشود:
- تکمیل تراکنشهای زنجیره تأمین بخشی از هدف است.
- اطلاعات حاصل از تراکنشهای زنجیره تأمین برای تسهیل تأمین مالی استفاده میشود.
- شرکتهای زنجیره تأمین درگیر در تراکنشها تشویق و ترغیب میشوند تا شرکتهای دارای محدودیت سرمایه را تأمین مالی کنند.
با توجه به اینکه همه شرکتهای زنجیره تأمین هدفشان به حداکثر رساندن سود خود است، ممکن است به دلیل وابستگیهای متقابل ایجاد شده توسط زنجیرههای تأمین، اختلافاتی ایجاد شود. بنابراین، تأمین مالی زنجیره تأمین باید پتانسیل ایجاد سود بیشتر برای همه طرفهای درگیر را در مقایسه با موقعیتهای بدون آن داشته باشد. مزایای بالقوه ممکن است قابل توجه باشد و شرکتهای شریک را قادر میسازد نه تنها از انجام معاملات سود ببرند، بلکه سود بیشتری نسبت به زمانی که محدودیت سرمایه ندارند، کسب کنند. این مزیت بالقوه به عنوان اثر پارتو تامین مالی زنجیره تامین شناخته میشود.
اکنون می توان تأمین مالی زنجیره تأمین را به شرح زیر تعریف میکنیم:
تأمین مالی زنجیره تأمین شامل فعالیتهای مالی مبتنی بر تراکنش است که برای کاهش ریسک، بهینهسازی سرمایه در گردش و افزایش نقدینگی برای شرکتهای زنجیره تأمین طراحی شدهاند و در نهایت کارایی و سودآوری زنجیره تأمین را افزایش میدهند. |
این تعریف از تأمین مالی زنجیره تأمین بر سه نکته اصلی تأکید دارد:
- دامنه: دامنه تأمین مالی زنجیره تأمین شامل فعالیتهای مالی مبتنی بر رویداد است که شامل تأمین مالی و شیوههای کاهش ریسک در معاملات زنجیره تأمین میشود. این امر، تأمین مالی زنجیره تأمین را از تأمین مالی سنتی بانکی و دامنه وسیعتر مدیریت مالی زنجیره تأمین متمایز میکند.
- هدف: هدف تأمین مالی زنجیره تأمین، تطبیق عرضه با تقاضا با برآورده کردن نیازها و خواستههای شرکتهای زنجیره تأمین، کمک به آنها در تکمیل معاملات ضمن بهینهسازی سرمایه در گردش، نقدینگی و سودشان است.
- عملکرد: این فعالیتهای مالی، ریسکها را کاهش داده و کارایی کلی زنجیره تأمین را بهبود میبخشند. تأمین مالی زنجیره تأمین با در نظر گرفتن ابزارهای جایگزین برای تأمین امنیت معاملات، راهحلهای خلاقانهای فراتر از تکنیکهای مالی سنتی را امکانپذیر میکند.
رویدادهای تأمین مالی زنجیره تأمین میتواند توسط طرفهای مختلفی مانند تأمینکنندگان، تولیدکنندگان، خردهفروشان یا شرکتهای لجستیکی هدایت شود. این رویداد میتواند در پلتفرمی که توسط یک شرکت مرکزی، یک بانک یا یک شرکت بیمه سازماندهی شده است، برگزار شود. در نتیجه، تأمین مالی زنجیره تأمین راهی را برای همه طرفهای درگیر فراهم میکند تا خلاقانه همکاری کنند، حتی زمانی که برخی از شرکتها با محدودیت سرمایه مواجه هستند.
[1] National Credit Union Administration (NCUA)
[2] بازل I، II و III مجموعهای از حداقل الزامات سرمایه برای بانکها هستند که توسط کمیته نظارت بانکی بازل (BCBS) پیشنهاد شدهاند (ویکیپدیا، ۲۰۲۲).
[3] Financial supply chain management
[4] Finance Supply Chain
[5] Euro Banking Association